ده فیلم برتر گیلرمو دل تورو (قسمت دوم)
در ادامه مطلب ده فیلم برتر گیلرمو دل تورو (قسمت دوم) با شما همراه هستیم.
پسر جهنمی ۲: ارتش طلایی (Hellboy: Golden Army، محصول ۲۰۰۸) (۸۶%)
با وجود علاقه شدید دل تورو و ران پارلمن، واقعا باعث تاسف است که استودیو تهیه کننده، اجازه ساخت شماره سوم از این فیلم را به آن ها نداد. حتما با دیدن پسر جهنمی ۲ متوجه شده اید که آن ها به بهترین نحو از عهده ساخت این فیلم برآمده اند و آینده روشن تری در انتظار این فیلم است. شخصیت های ارتش طلایی که بر اساس شخصیت های اصلی پسر جهنمی بنا شده اند، چند نقش دیگر از کامیک را به این فیلم اضافه کردند تا جمعشان جمع باشد. شخصیت هایی نظیر ست مک فارلن، روانشناسی آلمانی که با لباس روبات مانند خود همه چیز را حس می کند و معرفی یک شخصیت منفی که در مقایسه با شخصیت منفی در شماره اول فیلم، تهدید بسیار بزرگتری برای ابر قهرمان فیلم به حساب می آید – این ها عناصری است که یک دنباله ی خوب، به آن نیاز دارد.
کرونوس (Cronos، محصول ۱۹۹۳) (۹۰%)
گیلرمو دل تورو اولین فیلم خود را بر اساس فرضیه فریبنده و ساده عمر جاویدان که امروزه نیز با آن سروکار داریم ساخت. او با ساخت این فیلم ایده بسیار خوبی را به دیگر فیلم سازان هدیه داد. بسیاری از فیلم های ترسناک تمام تلاش خود را بر روی ترساندن بینندگان می گذارند و تا می توانند تلاش می کنند تا توجه ما را به نقش های فیلم جلب کنند. این همان نقطه قوت دل تورو در فیلم هایش است. در فیلم شاهد تعادل بی نقص بین سبک درام و ترس هستید، آن قدر که درامش باعث از بین رفتن عنصر ترس در فیلم شود، و نه آنقدر ترسناک و بی احساس که مخاطب را خسته کند. این فیلم آنقدر خوب بود که صنعت فیلم سازی کشور مکزیک تصمیم گرفت که در شصت و ششمین سال مراسم اسکار، آن را نامزد بهترین فیلم خارجی زبان کند.
ستون فقرات شیطان (The Devil’s Backbone، محصول ۲۰۰۱) (۹۲%)
با این که گیلرمو دل تورو نمی خواست در چند سال ابتدایی فیلم سازی به صورت حرفه ای، این فیلم را بسازد، اما در واقع سال ها قبل حتی قبل تر از آن که اولین فیلم خود را کارگردانی کند، پیشنویس این فیلمنامه را به روی کاغذ آورده بود. مانند تمامی فیلم های او، در این فیلم نیز ترسی سطحی که با آن روبرو هستید (روح)، عنصر اصلی ترس در این فیلم نمی باشد. در حالیکه روح یک کودک تمام طول فیلم را تسخیر کرده است، دل تورو می خواهد نشان دهد که ترس واقعی، بزرگ شدن یک کودک در زمان جنگ است. داستان فیلم راجع به پسری است که پس از کشته شدن پدرش در جریان جنگ داخلی اسپانیا، او را به جایی وحشتناک و شبیه به یتیم خانه می فرستند.
شکل آب (The Shape of Water، محصول ۲۰۱۷) (۹۲%)
همان طور که این فیلم برای دل تورو دو اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلمبرداری را به همراه داشت، شکل آب قسمتی بسیار مهم در زندگی شغلی او محسوب می شود. این جدیدترین فیلمی است که او پس از استراحت خود و فاصله گرفتن از دنیای کارگردانی ساخته است. فیلم در دوران جنگ سرد اتفاق می افتد، هنگامی که امریکایی ها با خود کلنجار می رفتند که دولتشان چه چیزی را از آن ها مخفی نگه داشته است. داستان فیلم در مورد یک مستخدم زن است که برای دولت کار می کند و او گرفتار عشق یک موجود دریایی می شود که دولت امریکا آن را اسیر کرده است. عادلانه است که بگوییم با فیلمی به این زیبایی دل تورو مستحق این مدت زمان استراحت بود.
افسانه دالان مارپیج (The Pan’s Labyrinth، محصول ۲۰۰۶) (۹۵%)
اگر هدف گیلرمو دل تورو استفاده از تخیلات و تصاویرفانتزی و مواجه شدن با احساسات بشری است، پس باید بگوییم او با افسانه دالان مارپیچ این کار را بسیار عالی انجام داده است. داستان فیلم راجع به یک واقعه تاریخی جنگ داخلی اسپانیا در سال ۱۹۴۴ و روزهای ابتدایی حکومت دیکتاتوری فرانسیسکو فرانکو می باشد. داستان از دید دختر بچه ای معصوم روایت می شود، دختری که از بی رحمی های ناپدری نظامی و سخت تر شدن بیماری مادرش فرار کرده است و پس از دنبال کردن موجودی عجیب و غریب، وارد دنیایی خیالی می شود. این یکی از بهترین فیلم های دل تورو در روایت داستانی تخیلی است که با سلیقه دنیای امروزه نیز همخوانی دارد و با وجود روایت داستان در جایی مشخص از دنیا، بازگوکننده روایتی جهانی است.
مترجم: مسعود صادق زاده