نقد و بررسی فیلم رمبو: آخرین خون
هرچه سری فیلم های «رمبو» به دلیل وجود کلیشه ها و خشونت هایشان معروف تر شدند، هدفشان نیز مهمتر شد. اولین فیلم این مجموعه در سال ۱۹۸۲ میلادی با نام «نخستین خون» منتشر شد. داستان این فیلم درباره سربازی کهنه کار با اختلالات روانی بود که از جنگ ویتنام بازگشته و به دنبال زندگی در شهر و کشوری بود که به زعم خودش از زنده بودن وی نفرت داشت. از این فیلم به بعد منظره های خونین این مجموعه دو برابر شد. با اینحال سعی بر این بوده است که داستان های مبارزات رمبو در طول جنگ سرد یا نجات مبلغین مسیحیِ ربوده شده را سیاسی نشان داده نشود. فیلم جدید این مجموعه بنام «رمبو: آحرین خون» نیز همین روش را در پیش گرفته است که همانطور که می شد حدس زد در این زمینه موفقیتی حاصل نکرده است. خشونت بیش از حد و اکشن های سیاسی مشکوک فیلم «رمبو: آخرین خون»، بار چندانی بر این مجموعه فیلم اضافه نکرده است.
در فیلم «رمبو: آخرین خون» جان رمبو (سیلوستر استالونه) از ۱۱ سال پیش در مزرعه پدری خود در اریزونا زندگی کرده و سال هاست که از نظر روانی آسیب دیده است. او در این مزرعه از اسب ها و فرزند خوانده اش گابریل (یوت منیرال) مراقبت می کند. گابریل برخلاف خواسته جان و مادربزرگش ماریا (آدریانا بارازا) به مکزیک سفر می کند تا پدر اصلی خودش را پیدا کند. اما در مکزیک توسط گروه قاچاقچی خطرناکی به رهبری برادران هوگو دزدیده می شود. از آنجایی که هیچ کس به کمک او نمی رود، جان مجبور می شود برای نجات گابریل وارد معرکه شود و حق آنها را کف دستشان بگذارد. شاید خلاصه داستانی که گفته شد شبیه فیلم «ربوده شده» با بازی لیام نیسون باشد اما موضوع «رمبو: آخرین خون» واقعا همین است.
استالونه گفته است که فیلم های رمبو سیاسی نیستند. اما همانطور که مشاهده می کنیم خواه و ناخواه این فیلم ها مفاهیم سیاسی در بردارند. در این فیلم نیز جان سفید پوست فرشته نجات بخش می شود، با مکزیکی های تشنه به خون، برای نجات دختر خوانده اش درگیر می شود و همه را قتل عام می کند. البته شاید قصد این فیلم نشان دادن قاچاق انسان توسط مکزیکی ها بوده اما هدف اصلی این فیلم قطعا این موضوع نبوده است.
در این فیلم گابریل و ماریا تنها بهانه برای کشتارهای جان هستند. فیلم «رمبو: آخرین خون» زمانی را به رابطه بین گابریل و جان اختصاص می دهد اما دیالوگ های کوتاه و نبود حس واقع گرایانه در نحوه بازی و بیان استالونه و مونرئال بار احساساتی وارد فیلم نمی کند. رمبو های قبلی جایگاهی چندانی در این فیلم ندارند و در انتها نمی توان فهمید که دستاورد او نسبت به رمبو سال ۲۰۰۸ چه بود و یا چه تغییری کرد. استالونه و دیگر بازیگران به خوبی در نقش خودشان ظاهر نشده اند.
نحوه حرکت داستان به سرعت پیش می رود. گویی در ابتدا فیلمی بسیار طولانی تر بوده اما در نسخه نهایی قسمت های بسیاری از آن ویرایش و حذف شده است. بنا بر گزارشات، دیوید مورل خالق رمبو و استالونه در ابتدا داستان بسیار مناسب تری برای شخصیت کهن سالی رمبو در فیلم «آخرین خون» در نظر داشته اند. داستانی که در آن جان رمبوی کهن سال به صورت بسیار معقولانه تری سعی در رهایی از گذشته تاریک خود دارد اما متاسفانه این فیلمی که اکران شد به هیچ عنوان داستانی شبیه به این داستان ندارد. به نظر می آید این فیلم نه تنها آخرین از مجموعه فیلم های رمبو نیست بلکه پایه گذار ساخت دیگر فیلم های این مجموعه است و حتی در ساخت آن سعی شده است تا از نظر اجتماعی نیز مورد قبول عموم مردم قرار بگیرد.
در پایان باید گفت کسانی که حتی داستان فیلم نیز برایشان مهم نیست و فقط به دنبال اکشن هستند نیز با دیدن رمبو: آخرین خون ناامید خواهند شد. پس از شروع خوبی که این مجموعه با ساخت اولین فیلمش داشت حال تنها به مجموعه فیلمی با کشتار و خونریزی زیاد بدل شده است.